"مارک پري" تحليلگر ارشد مسائل اطلاعاتي و امنيتي، در تاريخ 13 ژانويه 2012 ميلادي، با انتشار مقاله‌اي در رسانه‌هاي آمريکا، به افشاگري در مورد رابطه افسران موساد با گروه تروريستي جندالشيطان پرداخت.

گرچه وي مدعي شده که افسران موساد با پوشش لباس افسران آمريکايي به اعضاي گروه سابق عبدالمالک از سال 2007 تا 2008 ميلادي نزديک شده اند ولي اعترافات عبدالمالک بعدها نشان داد که اين ارتباطات کاملا عيان شده بوده و آنها مي دانستند که با افسران موساد ديدار و همکاري مي کنند.

عبدالمالک آن زمان اين توجيهه شرعي را به اعضاي خود منتقل مي کند که براي ازبين بردن شيعه مي توان با يهودي ها و صهيونست ها هم حتي همکاري کرد!

khamenei.ir/ «من هفده هجده سال قبل به دولتي که در آن زمان سر کار بود و به مسئولان گفتم کاري کنيد که ما هر وقت اراده کرديم، بتوانيم در چاه‌هاي نفت را ببنديم. آقايان به قول خودشان "تکنوکرات" لبخند انکار زدند که مگر مي‌شود؟!»[۱]
وقتي در اولين روز سال ۹۲ و در سخنراني عمومي رهبر انقلاب اسلامي در حرم مطهر رضوي اين عبارات از ايشان شنيده شد موجي از اظهارنظرها از سوي افراد و رسانه‌هاي مختلف در تحليل اين سخنان ايجاد شد. هرچند تفاسير صرفاً سياسي از اين جملات تا مدتي بر تحليل عميق مسأله از زوايايي چون اقتصاد سياسي و مديريت کلان اقتصادي کشور سايه افکنده بود، اما با فُروکش کردن اين امواج سياسي و جدي‌تر شدن برخي فشارها و توطئه‌هاي دشمنان در زمينه‌ي مسائل اقتصادي، اکنون فرصت مناسبي است تا بار ديگر به ريشه‌يابي و مرور دغدغه‌هاي آيت‌الله خامنه‌اي درباره‌ي مسأله‌اي به نام «اقتصاد منهاي نفت» پرداخته شود.

حتماً اين نام براي شما هم آشناست؛ يکي از محبوب‌ترين بازي‌هاي آنلاين و استراتژي که اکنون‌ روي بسياري از گوشي‌هاي هوشمند نصب شده است. شايد شما صاحب يک امپراتوري قدرتمند و اتحاد قوي هستيد و يا آنکه تازه به جمع بازيکنان اين بازي آنلاين محبوب پيوسته‌ايد. به هر حال، اين نکاتي است که حتي اگر مي‌دانيد، باز هم يادآوري آن‌ها اتلاف وقت نيست.

حتماً اين نام براي شما هم آشناست؛ يکي از محبوب‌ترين بازي‌هاي آنلاين و استراتژي که اکنون‌ روي بسياري از گوشي‌هاي هوشمند نصب شده است. شايد شما صاحب يک امپراتوري قدرتمند و اتحاد قوي هستيد و يا آنکه تازه به جمع بازيکنان اين بازي آنلاين محبوب پيوسته‌ايد. به هر حال، اين نکاتي است که حتي اگر مي‌دانيد، باز هم يادآوري آن‌ها اتلاف وقت نيست.

چندی پیش خبری مبنی بر آمادگی ایالات متحده برای رونمایی و استفاده از فناوری نظامی لیزری در خلیج فارس منتشر شد که توجه بسیاری را به خود جلب. اکنون خبر از آن میرسد که این فناوری نظامی عملا بر روی یکی از ناوهای ایالات متحده در خلیج فارس به کار گرفته شده است. فناوری که پیش از این در سری «جنگ ستارگان» مفهوم سازی شده بود.
 
به گزارش تابناک، مقامات ارشد نیروی دریای ایالات متحده اعلام کرده اند که سلاح لیزری جدید که از نوع 30-kilowatt میباشد بر روی ناو نفربر USS Ponce مستقر شده است. این سلاح قادر است اشعه شش لیزر را به شکل متمرکز در یک سلاح قدرتمند لیزری استفاده کرده که میتواند برای نابود کردن هواپیما ها و قایق ها مورد استفاده قرار گیرد. در گزارشات منتشر شده از این فناوری عملا به اهدافی مانند قایق های تند روی ایران اشاره شده است.

 
برای ساخت این سلاح متخصصان صنعت دریایی ایالات متحده به مدت 7 سال و با هزینه 40 میلیون دلار فعالیت کرده اند. آنگونه که به نظر میرسد استقرار این سلاح در خلیج فارس به عنوان یک پروژه آزمایشی مد نظر قرار گرفته تا نیروی دریایی ایالات متحده به شکل کامل بر استفاده از این فناوری جدید تسلط یابد.

نحوه برخورد برخي رسانه ها و برخي کاربران شبکه هاي اجتماعي در اين مدت دو روزه است که با انتشار فيلم آخرين لحظات زندگي اين خواننده مرحوم، موجب آزار و اذيت خانواده داغدارش و دوستداران واقعي او شدند و با تحليل هاي آبکي خود سعي در مخالف جلوه دادن مرتضي پاشايي با نظام جمهوري اسلامي داشتند!
موج سواري فرصت طلبانه بر تشييع جنازه يک هنرمند
مرتضي پاشايي خواننده پاپ کشورمان بعد از يکسال دست و پنجه نرم کردن با بيماري سرطان، سرانجام صبح جمعه به ديار باقي شتافت.

نکته اي که حائز اهميت است؛ نحوه برخورد برخي رسانه ها و برخي کاربران شبکه هاي اجتماعي در اين مدت دو روزه است که با انتشار فيلم آخرين لحظات زندگي اين خواننده مرحوم، موجب آزار و اذيت خانواده داغدارش و دوستداران واقعي او شدند و با تحليل هاي آبکي خود سعي در مخالف جلوه دادن مرتضي پاشايي با نظام جمهوري اسلامي داشتند!

 «شورايعالي و گره دولتي؛ در انتظار معجزه سايبري؟!» عنوان يادداشت روز روزنامه وطن امروز به قلم رضا ملک‌زاده است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد:

پرونده مجموعه‌اي از نيازهاي صنعتي کشورمان براساس تفکري که گروهي از هواداران غرب در کشورمان داعيه‌دار آن هستند، افولي غيرقابل توجيه را تجربه مي‌کند. تجربه تلخ پلمب مجدد تاسيسات هسته‌اي کشورمان توام با پذيرش پيش‌نويس توافقنامه ژنو با بندهاي عجيبي که امضاي آن موجب شد دولت به دست خود ذخاير ارزشمند اورانيوم غني‌شده کشور را تبديل به اکسيد کند، موجي از نگراني و بدبيني عمومي را در جامعه ايراني ايجاد کرد. به نحوي که پس‌لرزه‌هاي همان توافق 6 ماهه تا به امروز موجب شده است تيم مذاکره‌کننده هسته‌اي کشورمان از ترس «سقوط دولت» به واسطه معامله منافع ملي بر سر ميز مذاکره هم که شده با دقت بيشتري وظايف محوله را پيگيري کند و خداي ناکرده به سراغ تکنيک‌هاي مذاکره «شاه سلطان‌حسيني» و «ديپلماسي قجري» نرود! هر چند همچنان از اخبار منتشر شده در فضاي رسانه‌هاي غربي بوي انعقاد يک «توافق بد» براي ايران به مشام مي‌رسد اما اميد مردم به ورود بهنگام نمايندگان ملت در مجلس شوراي اسلامي و نظارت رهبر انقلاب بر خطوط قرمز ترسيم شده حول منافع ملي ايرانيان است.

تصاويري که از ژنرال قاسم سليماني در عراق در کنار سربازان و افسرهاي عالي‌رتبه عراقي منتشر شده است به خوبي نشان مي‌دهد که ايران در آموزش و هدايت نيروهاي عراقي در مبارزه با داعش تا چه اندازه نقش دارد. نقشي که سبب شده است ايران در عراق حرف اول را بزند.

ايران توانسته است از وضعيت جاري در عراق نهايت استفاده را ببرد، اين استفاده اگر چه از روي هوشمندي و ذکاوت ايران به دست آمده اما همه چيز هم به هوشمندي ايراني ها باز نمي گردد، اشتباهات بسياري که امريکايي ها در سياست هاي خود در عراق مرتکب شده اند، سهمي به سزا در موفقيت هاي ايراني ها در عراق داشته است. به اعتقاد بسياري از تحليلگران از زماني که داعش از ماه ژوئن بر بخش هاي مهم از عراق مستولي شد ايراني ها توانستند فرصتي به دست بياورند که با استفاده از آن فرصت نفوذ خود را در عراق گسترش دهند و بر دستاوردهاي خود دائما بيفزايند.

 اين پيج رسمي است؟!
اگر سري به شبکه هاي اجتماعي بزنيد با نام هايي به عنوان بازيگر و... مواجه مي شويد که اصلاً آشنا نيستند. حتي تصويرشان هم به ناآشنايي اسم شان است، اما چند پيج رسمي! و غيررسمي! به نام طرف در شبکه هاي اجتماعي ثبت شده، کمي که جست وجو کنيد مي فهميد طرف تازه کار بازيگري را شروع کرده؛ در يکي دو فيلم شانه تخم مرغي نقش مکمل داشته است و شانس بياورد يکي دو سريال معمولي يا تله فيلم تلويزيوني به او پيشنهاد شود. نکته عجيب ماجرا اين است که وقتي براي بازيگري مثل «مهسا، ک» با اين سابقه کم در سينما و تلويزيون نزديک به 10 صفحه فقط در يک شبکه مجازي وجود دارد، با جست وجوي نام چهره هاي شناخته شده تر با چه آماري مواجه مي شويم؟ جاي سوال دارد که اين صفحات چرا و توسط چه کساني ايجاد مي شوند؟ چرا به رغم آن که امکان گزارش يا ريپورت اين صفحات وجود دارد خود هنرمندان کمتر اقدامي براي بلاک يا مسدود کردن آن ها مي کنند؟ چرا شبکه هاي اجتماعي به جاي آن که بستري براي ارتباط بيشتر و بهتر افراد شاخص به خصوص هنرمندان با مردم و تبادل نظر باشند به بستري براي سوءاستفاده عده اي ناشناس از نام هنرمندان تبديل شده اند که بعد از يکي دو استاتوس مثلاً هنري، کالا يا خدماتي را تبليغ مي کنند يا مواضع عجيب فرهنگي و حتي سياسي مي گيرند؟ شايد در مواردي عده اي از هنرمندان تازه کار هم به اسم «فن پيج» و صفحات هواداري، اقدام به انتشار تصاويري مي کنند که در حالت معمولي خودشان نمي توانند يا نبايد اين کار را انجام دهند، تا مسئوليتي متوجه خودشان نباشد اما با اين ترفند به راحتي در مرکز توجه قرار مي گيرند و معروف مي شوند. به هر حال چه اين صفحات توسط عده اي سودجو راه اندازي شده باشد، چه توسط عده اي علاقه مند، چه خود هنرمندان تازه کار اين کار را انجام داده باشند قدر مسلم صفحه اي که مسئولش مشخص نيست، نمي تواند محتواي خوب و سالمي توليد کند و حتي اگر محتوا نامناسب هم نباشد چون در بيشتر موارد توسط خود آن هنرمند اداره نمي شود سوء استفاده از وقت مخاطب محسوب مي شود چون کاربر وقت گذاشته تا با هنرمند مورد علاقه اش بيشتر آشنا شود. در اين پرونده از جنبه هاي مختلف سعي کرديم به اين موضوع بپردازيم.