به نوشته روزشمارتاريخ جهان، امير اسماعيل ساماني در ماه مه سال 900 ميلادي در شهر بخارا به خواست سران لشكرش كه اصرار داشتند به بغداد حمله كنند و به خلافت عباسيان پايان دهند پاسخ رد داد. شاه ساماني براي توجيه پاسخ خود، در يك اجتماع عمومي (اصطلاحا: بارعام) گفت كه بزرگترين برنامه ما بايد احياء زبان فارسي و فرهنگ نياكان باشد نه وسعت بخشيدن به قلمرو. اگر پيش از رسيدن به اين هدف كه واجب محض است، دست به لشكركشي به نقاط دوردست زنيم از هدف اصلي (احياء فرهنگ ملي) دور خواهيم شد. به علاوه ما با حمله نظامي به بغداد، دشمنان تازه براي خود خواهيم ساخت كه فعلا و در آغاز كار، به مصلحت ما نيست.
شاه عباس صفوى در شهر اصفهان با اندرونى خود سخت عصبانى شده و خشمگين مىشود ، در پى غضب او، دخترش از خانه خارج شده و شب بر نمىگردد ، خبر بازنگشتن دختر به شاه مىرسد ، بر ناموس خود كه از زيبايى خيره كنندهاى بهره داشت سخت به وحشت مىافتد ، ماموران تجسّس در تمام شهر به تكاپو افتاده ولى او را نمىيابند .
دختر به وقت خواب وارد مدرسه طلاّب مىشود و از اتفاق به درب حجره محمد باقر استرآبادى كه طلبهاى جوان و فاضل بود مىرود ، درب حجره را مىزند ، محمد باقر درب را باز مىكند ، دختر بدون مقدمه وارد حجره شده و به او مىگويد : از بزرگزادگان شهرم و خانوادهام صاحب قدرت ، اگر در برابر بودنم مقاومت كنى تو را به سياست سختى دچار مىكنم . طلبه جوان از ترس او را جا مىدهد ، دختر غذا مىطلبد ، طلبه مىگويد : جز نان خشك و ماست چيزى ندارم ، مىگويد : بياور ، غذا مىخورد و مىخوابد ، وسوسه به طلبه حمله مىكند ، ولى او با پناه بردن به حق دفع وسوسه مىكند ، آتش غريزه شعله مىكشد ، او آتش غريزه را با گرفتن تك تك انگشتانش به روى آتش چراغ خاموش مىكند ، مأموران تجسّس به وقت صبح گذرشان به مدرسه مىافتد ، احتمال بودن دختر را در آنجا نمىدادند ، ولى دختر از حجره بيرون آمد ، چون او را يافتند با صاحب حجره به عالى قاپو منتقل كردند . عباس صفوى از محمد باقر سؤال مىكند كه شب گذشته در برخورد با اين چهره زيبا چه كردى ؟ انگشتان سوخته را نشان مىدهد ، از طرفى خبر سلامت دختر را از اهل حرم مىگيرد ، چون از سلامت فرزندش مطلع مىشود ، بسيار خوشحال مىشود ، به دختر پيشنهاد ازدواج با آن طلبه را مىدهد ، دختر از شدت پاكى آن جوانمرد بهت زده بود ، قبول مىكند ، بزرگان را مىخوانند و عقد دختر را براى طلبه فقير مازندرانى مىبندند و از آن به بعد است كه او مشهور به مير داماد مىشود و چيزى نمىگذرد كه اعلم علماى عصر گشته و شاگردانى بس بزرگ هم چون ملا صدراى شيرازى تربيت مىكند !
موضوع عکس: غلامرضا تختی روبروی شاه ایستاده. سران کشوری و لشکری و امرای ارتش هم دور تا دور ایستاده اند. تختی در مقابل دیدگاه شاه، بازوبند پهلوانی کشتی ایران را کسب کرده. او حالا باید سرش را خم کند تا شاه، مدال را دور گردنش بیاندازد. اما نمی کند! شاه هم به روی خودش نمی آورد و دست هایش را بالاتر می برد و مدال را تقدیم می کند به مردی که هیچ گاه، سر خم نکرد.
نشانه های سکته:
گاهی حمله منجر به فوت افراد نمی شود اما آنها در شرایطی بدتر از مرگ مجبور به ادامه زندگی می شوند.
خواندن این متن تنها یک دقیقه از زمان شما را خواهد گرفت...
یک متخصص اعصاب اعلام کرده است که اگر شخصی را که دچار حمله شده در 3 ساعت به بیمارستان منتقل کنند می توان عوارض ناشی از حمله را به طور کامل از بین برد. بله به طور کامل!! وی می گوید روش شناسایی حمله و رساندن بیمار به درمانهای پزشکی در کمتر از 3 ساعت به شناسایی علایم آن بستگی دارد:
شناسایی علایم سکته:
در برخی موارد شناسایی علایم سکته کار بسیار سختی است.
متاسفانه نا آگاهی افراد می تواند منجر به فاجعه ای جبران ناپذیر شود. سکته می تواند باعث مرگ یا آسیب مغزی فرد گردد و این در حالیست که اطرافیان شخص حتی متوجه علایم سکته نشده اند.
پزشکان اعلام کرده اند که اطرافیان قربانی می توانند تنها با پرسیدن سه سوال ساده متوجه علایم سکته شوند
ل: از شخص بخواهید تا لبخند بزند.
ح: از شخص بخواهید که حرف بزند یا یک جمله ساده را به درستی ادا کند.( مثلا: امروز هوا آفتابی است)
د: از وی بخواهید هر دو دستش را بلند کند.
اگر فرد در انجام هر کدام از موارد زیر مشکل داشت ، در اسرع وقت با اورژانس تماس گرفته و علایم را برای امدادگران توضیح دهید.
و اما نشانه دیگری از سکته: از وی بخواهید زبان خود را بیرون بیاورد.
اگر زبان وی به راست یا چپ متمایل شده بود، بدانید که شخص دچار حمله شده است.
نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده میکرد . یک روز او با صاحب کار خود موضوع را درمیان گذاشت . پس از روزهای طولانی و کار کردن و زحمت کشیدن ، حالا او به استراحت نیاز داشت و برای پیدا کردن زمان این استراحت میخواست تا او را از کار بازنشسته کنند .
صاحب کار او بسیار ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند، اما نجار بر حرفش و تصمیمی که گرفته بود پافشاری کرد .
سرانجام صاحب کار درحالی که با تأسف با این درخواست موافقت میکرد ، از او خواست تا به عنوان آخرین کار ، ساخت خانه ای را به عهده بگیرد . نجار در حالت رودربایستی ، پذیرفت درحالیکه دلش چندان به این کار راضی نبود . پذیرفتن ساخت این خانه برخلاف میل باطنی او صورت گرفته بود . برای همین به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و به سرعت و بی دقتی ، به ساختن خانه مشغول شد و به زودی و به خاطر رسیدن به استراحت ، کار را تمام کرد .
او صاحب کار را از اتمام کار باخبر کرد . صاحب کار برای دریافت کلید این آخرین کار به آنجا آمد .
زمان تحویل کلید ، صاحب کار آن را به نجار بازگرداند و گفت: این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سالهای همکاری! نجار ، یکه خورد و بسیار شرمنده شد .
در واقع اگر او میدانست که خودش قرار است در این خانه ساکن شود ، لوازم و مصالح بهتری برای ساخت آن بکار می برد و تمام مهارتی که در کار داشت برای ساخت آن بکار می برد . یعنی کار را به صورت دیگری پیش میبرد .
این داستان ماست . ما زندگیمان را میسازیم . هر روز میگذرد . گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که میسازیم نداریم ، پس در اثر یک شوک و اتفاق غیرمترقبه میفهمیم که مجبوریم در همین ساخته ها زندگی کنیم . اگر چنین تصوری داشته باشید ، تمام سعی خود را برای ایمن کردن شرایط زندگی خود میکنیم . فرصت ها از دست می روند و گاهی بازسازی آنچه ساخته ایم ، ممکن نیست .
شما نجار زندگی خود هستید و روزها ، چکشی هستند که بر یک میخ از زندگی شما کوبیده میشود . یک تخته در آن جای میگیرد و یک دیوار برپا میشود . مراقب سلامتی خانه ای که برای زندگی خود می سازید باشید.
روزی روزگاری در روستایی در هند؛ مردی به روستاییها اعلام کرد که برای خرید هر میمون 20 دلار به آنها پول خواهد داد.
روستاییها هم که دیدند اطرافشان پر است از میمون؛ به جنگل رفتند و شروع به گرفتنشان کردند و مرد هم هزاران میمون به قیمت 20 دلار از آنها خرید ولی با کم شدن تعداد میمونها روستاییها دست از تلاش کشیدند…
به همین خاطر مرد اینبار پیشنهاد داد برای هر میمون به آنها 40 دلار خواهد پرداخت.
با این شرایط روستاییها فعالیت خود را از سر گرفتند. پس از مدتی موجودی باز هم کمتر و کمتر شد تا روستاییان دست از کار کشیدند و برای کشاورزی سراغ کشتزارهایشان رفتند.
این بار پیشنهاد به 45 دلار رسید و در نتیجه تعداد میمونها آنقدر کم شد که به سختی میشد میمونی برای گرفتن پیدا کرد.
اینبار نیز مرد تاجر ادعا کرد که برای خرید هر میمون 100 دلار خواهد داد ولی چون برای کاری باید به شهر میرفت کارها را به شاگردش محول کرد تا از طرف او میمونها را بخرد.
در غیاب تاجر، شاگرد به روستاییها گفت: «این همه میمون در قفس را ببینید! من آنها را هر یک 80 دلار به شما خواهم فروخت تا شما پس از بازگشت مرد آنها را به 100 دلار به او بفروشید.»
روستاییها که احتمالا مثل من و شما وسوسه شده بودند پولهایشان را روی هم گذاشتند و تمام میمونها را خریدند...
البته از آن به بعد دیگر کسی مرد تاجر و شاگردش را ندید و تنها روستاییها ماندند و یک دنیا میمون...!!!
دو چيز را پاياني نيست ، يکي جهان هستي و ديگري حماقت انسان . آلبرت انيشتين
نقل قولی از «کیم وو چونگ»، رئیس هیات مدیره و موسس تشکیلات «دیوو» و صاحب کتاب «سنگفرش هر خیابان از طلاست» آمده است: اگر کسی به راستی از شایستگی خود، بهره گرفته و سخت کار کند، همه چیز امکان پذیر است.
هر کاری را باید کسی انجام دهد که شایستگی آن را دارد. هر چه که می خواهید انجام دهید، مجسم کنید که انجام داده اید و سپس از خرد خود بهره بگیرید؛ خواهید دید که می توانید آن کار را انجام دهید.
مردمی که منفی باف و ترسو هستند و به آسانی، همه چیز را رها می کنند، هرگز کار مهمی انجام نخواهند داد. امکانات در هر حیطه کاری، پنهان هستند و این شما هستید که باید آنها را کشف کنید.
ناامیدی و شکست حتی در نوآورانه ترین کارها به وجود می آید، ولی مهم این است که اراده کنید و پایان کار خود را در نظر بیاورید، مهم نیست آن کار چه باشد.
فرصت های بالقوه، نامحدود هستند، ولی شما بدون کار سخت نمی توانید آنها را ببینید. اگر خود را باور داشته باشید، هر کاری، شدنی است. هر کاری را با اراده انجام دهید.
عرق ریختن هنگام کار، بسیار بهتر از عرق ریختن در باشگاه است. کار به ستوه آورنده و خسته کننده، برای تندرستی زیان آور است. ولی کاری که از آن لذت می برید، انرژی بیش تری به شما می دهد.
ادامه مطلب...
۱ - فرعون هیچ گاه اجازه نمیداد تا موهایش دیده شود، فرعون اکثر اوقات تاج بر سر داشت و یا اینکه از نوعی پوشش برای موهای خود استفاده میکرد که "نِمسِس" نام داشت.
۲ – پپی دوم فرعون مصر، برای دور کردن حشرات موذی از خود همواره تعدادی برده عریان که بدنشان با عسل آغشته شده بود در اطراف خود داشت.
۳ - مردان و زنان مصری همواره وسائل تزئینی به تن داشتند، وسائلی سبز رنگ که از مس ساخته میشد و یا به رنگ مشکی که از سرب ساخته شده بود، مصریان معتقد بودن این وسائل تزئینی به آنها قدرت التیام بخشی میدهد آنها غالبا برای حفاظت از نور آفتاب از این وسائل بهره میبرند و همچنین به عنوان تزئین و زیبای.
۴ - تا قبل از رواج آنتی بیوتیکها در قرن بیستم، پزشکان بومی از مواد غذایی کپک زده و یا خاک برای درمان بیماران استفاده میکردند به عنوان مثال در مصر باستان از نان کپک زده استفاده میشد.
۵ - کودکان در سنین کودکی هیچ گونه لباسی بر تن نداشتند، که البته درجه حرارت در مصر چنین چیزی را بی نیاز میکرد، مردان جوان ت
نخستين قانون تعديل مال الاجاره در ايران كه اول ديماه 1317 خورشيدي در 9 ماده به تصويب مجلس رسيده بود از16 دي ماه در شهر تهران به اجرا در آمد و حاكم بر روابط مالك و مستاجر شد . اين قانون با اندكي تفاوت، مشابه قوانيني بود كه در بسياري از كشورها اجرا مي شده است. قانون تعديل مال الاجاره ايران به مرور زمان كم رنگ شده و روابط موجر و مستاجر در اين كشور مسئله داشته و در ايران ساختن و اجاره دادن به دليل نبودن ضابطه اجرايي مناسب به صورت " يك كسب " در نيامده و بسياري از پرونده هاي قضايي در ايران در شش دهه گذشته ناشي از همين مسئله بوده است.
در كشورهاي ديگر اجاره بها عينا مطابق تورم پول ( افزايش بهاي خانه ) بالا نمي رود و ميزان آن بر پايه يك فرمول منصفانه محاسبه مي شود و « به طور كامل» دركنترل موجر نيست .در بعضي شهرهاي آمريكا ازجمله نيويورك ، سانفرانسيسكو ، واشنگتن و ... افزايش اجاره سالانه در صورتي كه مستاجر جا به جا نشده باشد ممنوع و يا محدود به « درصد » بسيار جزيي است.
مروري بر تاريخ اجتماعي ايران نشان مي دهد كه در ايران قديم وتا اواسط قاجاريه و حتي تا همين اواخر در قصبات و روستاها اجاره دادن مسكن مرسوم نبوده و اين عمل به رايگان انجام مي گرفته كه جدا ساختن انسانها از گذشته انان امري آسان و سريع نيست .
سلام عرض مي کنم به همه شما دوستان گلم،
زیبایی تصاویر پانوراما را هیچ گاه نمی توان در کلمات و عبارات توصیف کرد؛ به عبارت ساده تر باید این نوع تصاویر را دید تا زیباییش را بتوان درک نمود. در جهان بسیار شلوغ امروز، محل های تماشای دورنمای پانورامیک کم و معدود هستند. بله، درست است که می توانید ببینید محدوده وسیعی از شهرتان را از بالای آسمان خراش یا برج بلندی ببینید و لذت ببرید، اما هیچ چیز دیدن مناظر تماشایی طبیعی و حیات وحش به صورت پانوراما (دید ۳۶۰ درجه) نمی شود. به عنوان مثال، تماشای یکی از منظره های بی بدیل طبیعی در Yavapai در منطقه دره بزرگ (Grand Canyon) ایالات متحده شگفت آور است.
عکاسی با زاویه عریض (Wide angle) و نرم افزارهای کمکی اتصال قطعات عکس برای تبدیل چند عکس پی در پی به یک نمای ۳۶۰ درجه ساخت پانورامای شخصی را برای ما بسیار آسان کرده اند. دقیقا همین مهارت ها و ابزار ها هستند که به ایجاد جهان پانورامایک در برخی از سایت ها کمک کرده اند و اکنون قادریم به راحتی از طریق مرورگر وب رایانه خود به مشاهده این مناظر بنشینیم. در بیان دیگر وب سایت هایی که به ارائه تصاویر پانوراما با دید وسیع از مناظر طبیعی و تاریخی و … دنیا می پردازند را می توان به عنوان یکی دیگر از روزنه های گردشگری مجازی (virtual tourism) در نظر گرفت. البته، درست مثل فیلم های نمایشی گردشگری، آنها هیچ گاه طعم زندگی و گردش واقعی را به ما نمی چشانند و هنوز هم بسیار سفر باید تا پخته شود خامی…!
ادامه مطلب...
این مطلب خواندنی را با توجه به نزدیکی به کریمس در وبلاگ گذاشتم.
رسم بسیاری از مسیحیان است که درختی را برای روز کریسمس (جشن زادروز عیسی مسیح) تهیه و آن را در خان...ه قرار دهند. درخت کریسمس معمولاً از درختان دارای برگهای سوزنی بویژه کاج تهیه میشود و میتواند در اندازههای مختلف باشد. خانوادههای مسیحی با تزئین درخت کریسمس، سعی در شاداب کردن محیط خانه دارند.
افسانه های بسیاری درباره پیدایش درخت کریسمس وجود دارد. یکی از آنها داستان سنت بانی فیس (Saint Boniface - یک راهب انگلیسی که کلیسای مسیحی را در فرانسه و آلمان سازماندهی کرد) است.
ادامه مطلب...
معمولا تمام کسانی که به طور تمام وقت در محیطی کار می کنند، وقتی به یکی دو ساعت پایانی روز کاری نزدیک می شوند، احساس خستگی می کنند و انرژی کمتری برای کار کردن دارند. در اینجا چند توصیه به شما ارایه می دهیم که به کمک آن می توانید از ساعات پایانی روز کاری خود استفاده بهتری بکنید.
ادامه مطلب...
وقتی هوا سرد می شود تمایل افراد به خوردن غذاهای گرم و پُرکالری بیشتر می شود. کله پاچه یکی از این نوع غذاها است. غذایی سنتی و ایرانی که در طول سال نیز طرفداران خاص خود را دارد و اغلب غذای محبوب نسل قدیم است و البته طبع نسل جوان نیز آن را می پسندد.
این غذا بسیار چرب و پُرانرژی است. ویژگی اصلی این غذا پروتئین بالا و باکیفیت آن است. پروتئین ها مواد مغذی ای هستند که در رشد، ترمیم و ساخت سلول ها و بافت های بدن نقش مهمی به عهده دارند و مصرف نوع حیوانی آن ها به مقدار لازم برای تمام گروه های سنی توصیه می شود.
به طور کلی کله پاچه از پختن سر، دست و پای گوسفند تهیه می شود. اجزای این غذا نیز شامل بناگوش، زبان، مغز، چشم، گوشت صورت و پاچه است. آب این غذا به عنوان پیش غذا بههمراه نان خورده می شود. کله پاچه غذایی دیرپز بوده و طبخ آن زمان زیادی طول می کشد. این غذا را گاه برای هضم سریع تر با آبلیمو و دارچین میل می کنند و بهترین زمان مصرف آن نیز صبح است. مصرف نامتعادل و نابجای غذاهایی چون کله پاچه به دلیل چربی های اشباع و کلسترول بالا می توانند خواب شبانه را مختل کنند. این غذا به دلیل آن که سنگین و دیرهضم است باعث مشکلات گوارشی و کم خوابی می شود.
ادامه مطلب...
مشاغل و حرفه ها بخش مهمی از زندگی ما هستند همراه با ایجاد یک منبع درآمد مشاغل به ما کمک می کنند تا خواسته های شخصی خود را برآورده کنیم. شبکه های اجتماعی شکل دهیم و به جامعه خدمت کنیم.
● استرس در کار
حتی شغل های رویایی هم دارای لحظه های پراسترس انتظارات کاری و سایر مسئولیت ها می باشند. برای برخی افراد استرس محرکی است که انجام بعضی کارها را حتمی می سازد. به هر حال استرس محیط کاری می تواند به راحتی زندگی شما را تحت تاثیر قرار دهد ممکن است به طور مداوم در مورد یک پروژه خاص نگران باشید از رفتار نادرست یک همکار یا سرپرست احساس ناخوشایندی داشته باشید یا آگاهانه و به امید کسب یک ترفیع بیش از حد توانتان کاری را بپذیرید.
چنانچه شغلتان را در راس همه امور خود قرار دهید روابط شخصی تان تحت تاثیر قرار گرفته و با فشارهای کاری ادغام می شود. از کار برکنار شدن تغییرات مدیریتی و سازماندهی می تواند امنیت شغلی فرد را آشفته سازد مطالعه یک محقق نشان داده است که تنها شایعه ای در مورد تعطیلی کارخانه باعث افزایش فشار خون و تپش قلب کارگران شد. همچنین تحقیقات نشان می داد که صدمات وآسیب های محیط کاری در سازمان ها و شرکت هایی که با سمت خصوصی شدن پیش می روند افزایش می یابد.
● چه می توان کرد؟
خوشبختانه راه های زیادی برای کنترل استرس شغلی وجود دارد. یکی از بهترین روش ها تغذیه مناسب است همچنین می توان از راه های زیر هم استفاده نمایید:
۱) از بیشترین مقدار تنفس واستراحت در یک روز کاری بهره ببرید حتی ۱۰ دقیقه استراحت به دیدگاه ذهنی شما طراوت می بخشد قدری پیاده روی کنید. چشم هایتان را به آرامی ببندید وچند نفس عمیق بکشید.
۲) استانداردهای قابل قبولی را برای خود و دیگران در نظر بگیرید. انتظار کمال مطلوب را نداشته باشید وبا کارفرمایتان درمورد وضعیت شغلی خود صحبت کنید.
۳) در کارهای گروهی شرکت کنید زیرا هم برای سلامتی بدنتان و هم برای سلامتی روانتان مطلوب است.
پیش از اینها فكر می كردم خدا
خانه ای دارد كنار ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس خشتی از طلا
پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور
ماه برق كوچكی از تاج او
هر ستاره، پولكی از تاج او
اطلس پیراهن او، آسمان
نقش روی دامن او، كهكشان
رعد وبرق شب، طنین خنده اش
سیل و طوفان، نعره توفنده اش
دكمه ی پیراهن او، آفتاب
برق تیغ خنجر او ماهتاب
هیچ كس از جای او آگاه نیست
هیچ كس را در حضورش راه نیست
پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود
آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان، دور از زمین
بود، اما در میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود
در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت
هر چه می پرسیدم، از خود، از خدا
از زمین، از آسمان، از ابرها
زود می گفتند: این كار خداست
پرس وجو از كار او كاری خطاست
هرچه می پرسی، جوابش آتش است
آب اگر خوردی، عذابش آتش است
تا ببندی چشم، كورت می كند
تا شدی نزدیك، دورت می كند
كج گشودی دست، سنگت می كند
كج نهادی پای، لنگت می كند
با همین قصه، دلم مشغول بود
خوابهایم، خواب دیو و غول بود
خواب می دیدم كه غرق آتشم
در دهان اژدهای سركشم
در دهان اژدهای خشمگین
بر سرم باران گرز آتشین
محو می شد نعره هایم، بی صدا
در طنین خنده ی خشم خدا ...
نیت من، در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا
هر چه می كردم، همه از ترس بود
مثل از بر كردن یك درس بود
مثل تمرین حساب و هندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه
تلخ، مثل خنده ای بی حوصله
سخت، مثل حل صدها مسئله
مثل تكلیف ریاضی سخت بود
مثل صرف فعل ماضی سخت بود
...
تا كه یك شب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یك سفر
در میان راه، در یك روستا
خانه ای دیدم، خوب و آشنا
زود پرسیدم: پدر، اینجا كجاست؟
گفت، اینجا خانه ی خوب خداست!
گفت: اینجا می شود یك لحظه ماند
گوشه ای خلوت، نمازی ساده خواند
با وضویی، دست و رویی تازه كرد
با دل خود، گفتگویی تازه كرد
گفتمش، پس آن خدای خشمگین
خانه اش اینجاست؟ اینجا، در زمین؟
گفت : آری، خانه او بی ریاست
فرشهایش از گلیم و بوریاست
مهربان و ساده و بی كینه است
مثل نوری در دل آیینه است
عادت او نیست خشم و دشمنی
نام او نور و نشانش روشنی
خشم، نامی از نشانی های اوست
حالتی از مهربانی های اوست
قهر او از آشتی، شیرین تر است
مثل قهر مهربان مادر است
دوستی را دوست، معنی می دهد
قهر هم با دوست معنی می دهد
هیچ كس با دشمن خود، قهر نیست
قهری او هم نشان دوستی است...
...
تازه فهمیدم خدایم، این خداست
این خدای مهربان و آشناست
دوستی، از من به من نزدیك تر
از رگ گردن به من نزدیك تر
آن خدای پیش از این را باد برد
نام او را هم دلم از یاد برد
آن خدا مثل خیال و خواب بود
چون حبابی، نقش روی آب بود
می توانم بعد از این، با این خدا
دوست باشم، دوست، پاك و بی ریا
می توان با این خدا پرواز كرد
سفره ی دل را برایش باز كرد
می توان درباره ی گل حرف زد
صاف و ساده، مثل بلبل حرف زد
چكه چكه مثل باران راز گفت
با دو قطره، صد هزاران راز گفت
می توان با او صمیمی حرف زد
مثل یاران قدیمی حرف زد
می توان تصنیفی از پرواز خواند
با الفبای سكوت آواز خواند
می توان مثل علفها حرف زد
با زبانی بی الفبا حرف زد
می توان درباره ی هر چیز گفت
می توان شعری خیال انگیز گفت
مثل این شعر روان و آشنا:
پیش از اینها فكر می كردم خدا
با مردی كه در حال عبور بود برخورد کردم؛اووه !! معذرت میخوام...
من هم معذرت میخوام , دقت نکردم ...
ما خیلی مؤدب بودیم ، من و این غریبه ,خداحافظی كردیم و به راهمان ادامه دادیم
اما در خانه با آنهایی كه دوستشان داریم چطور رفتار می كنیم ؟
كمی بعد ازآنروز، در حال پختن شام بودم.دخترم خیلی آرام كنارم ایستاد همینكه برگشتم به اوخوردم وتقریبا" انداختمش با اخم گفتم: ”اه !! ازسرراه برو كنار“ ؛قلب کوچکش شکست و رفت
نفهمیدم كه چقدر تند حرف زدم ؛وقتی توی رختخوابم بیدار بودم صدای آرام خدا در درونم گفت:
وقتی با یك غریبه برخورد میكنی ، آداب معمول را رعایت میكنی اما با بچه ای كه دوستش داری بد رفتار می كني؛برو به كف آشپزخانه نگاه كن. آنجا نزدیك در، چند گل پیدا میكنی.آنها گلهایی هستند كه او برایت آورده است.خودش آنها را چیده؛ورتی و زرد و آبی ؛آرام ایستاده بود كه سورپرایزت بكنه
هرگز اشكهایی كه چشمهای كوچیكشو پر كرده بود ندیدی
در این لحظه احساس حقارت كردم و اشكهایم سرازیر شدند.
آرام رفتم و كنار تختش زانو زدم ؛بیدار شو كوچولو ، بیدار شو. اینا رو برای من چیدی؟
گفتم دخترم واقعاً متاسفم از رفتاری كه امروز داشتم ؛نمیبایست اون طور سرت داد بکشم
گفت :اشکالی نداره من به هر حال دوستت دارم مامان
من هم دوستت دارم دخترم و گلها رو هم دوست دارم مخصوصا آبیه رو
گفت : اونا رو كنار درخت پیدا کردم ورشون داشتم چون مثل تو خوشگلن میدونستم دوستشون داری ، مخصوصا آبیه رو...
....
آیا میدانید كه اگر فردا بمیرید شركتی كه در آن كار میكنید به آسانی در ظرف یك روز برای شما جانشینی می آورد؟
اما خانواده ای كه به جا میگذارید تا آخر عمر فقدان شما را احساس خواهد كرد.
و به این فكر كنید كه ما خود را وقف كارمیكنیم و نه خانواده مان!
چه سرمایه گذاری ناعاقلانه ای !!
اینطور فكر نمیكنید؟!!
به راستی كلمه
“خانواده“ یعنی چه ؟؟
شکلات حاوی آنتی اکسیدان های مختلفی از جمله فلاوونوئیدها است که خطر بروز بیماریهای قلبی و سرطان را کاهش میدهند.
از آنجایی که شیر با آنتی اکسیدان های شکلات پیوند تشکیل میدهد و جذب آنها را غیر ممکن میکند٬ شکلات شیری منبع خوبی از آنتی اکسیدان نیست، ضمن اینکه چربی بالاتری نیز دارد.
به خاطر داشته باشید که شکلات تیره را با شیر نخورید تا از فواید آنتی اکسیدانی آن بهرهمند شوید.
از میان انواع شکلاتها٬ شکلات تیره به دلیل خاصیت ضد اکسیدانیاش است که توصیه میشود. شکلات تیره به عنوان شکلات تلخ هم شناخته میشود. این نوع شکلات حاوی 70 درصد کاکائوی جامد با کمی شکر و یا بدون شکر است.
البته لازم است تا در هنگام خرید شکلات تیره به موارد زیر دقت کنید:
- حاوی 70 درصد و یا بیشتر کاکائو باشد.
- به جای روغن نارگیل یا روغن پالم، از کره کاکائو در آن استفاده شده باشد. اگرچه کره کاکائو نیز حاوی چربیهای اشباع است٬ ولی معلوم شده است که این نوع اسیدهای چرب اثری بر میزان کلسترول خون ندارند، ولی روغن پالم و روغن نارگیل کلسترول خون را افزایش می دهند.
- بدون استفاده از روغنهای هیدروژنه (چربیهای ترانس) که اثر منفی بر کلسترول خون دارند، تهیه شده باشد.
- شکلاتی که کیفیت بالاتری دارد، حاوی کاکائوی جامد بیشتری است. قهوهای و یا قهوهای تیره و براق است.
- از خرید شکلاتی که سایهای متمایل به خاکستری همراه با دانههای سفید و یا سوراخهای کوچک بر سطح آن دارد خودداری کنید.
در ۲۳ ژون ۱۹۱۱، روزنامه «Miami Metropolis» از «توماس ادیسون» میخواهد جهان ۱۰۰ سال بعد را تشریح کند. و ادیسون درباره اتوموبیلهای پر رونق آینده، طلوع فولاد و مرگ موتورهای بخار، پیش بینیهای شگفت انگیزی میکند. شاید شگفتانگیزترینش درباره کتابهای ۲۰۱۱ باشد؛ کتابهایی با ضخامت ۲ اینچ.
در زیر قسمتی از پیشبینیهای ادیسون را خواهید خواند.
ادامه مطلب...
صنعت فحشا و خرید و فروش آن از دیر باز یکی از سود آور ترین و پر منفعت ترین تجارت های بشری بوده است. در حال حاضر این صنعت با رشد چشم گیر و روز افزون به یکی از صنایع مهم برای برخی کشورهای غربی و در راس آن آمریکا تبدیل شده است. این صنعت هول آور که پای خود را از میان صفحات رایانه و تلویزیون به بیرون گذاشته است در بسیاری از شئون زندگی اجتماعی هم چون ازدواج و طلاق زوج های جوان ، روابط اجتماعی نوجوانان و پیوندهای خانوادگی تاثیر نامطلوب گذاشته است. آماری که در زیر ارایه می شود به صنعت فحشای جنسی در آمریکا می پردازد:
•ایالات متحده با تولید بیش از 89 درصد فیلم های جنسی در صدر بزرگترین کشورهای تولید کننده این فیلم هاست.
•در آمریکا در هر 30 دقیقه یک فیلم بلند جنسی ساخته می شود.
•در هر ثانیه در این کشور بیش از سی هزار نفر مشغول تماشای فیلم های جنسی ساخته شده توسط شرکت های مربوطه هستند.
•بر اساس آمار 42.7 درصد کاربران اینترنت در آمریکا به تماشای این فیلم ها می نشینند (که این آمار معادل است با 102423576 کاربر)
•صنعت فحشا در آمریکا بالغ بر 13 ملیادر دلار در سال سود آوری مالی برای این کشور دارد که این رقم از مجموع سود خالص همه شرکت های تکنولوژی مشتمل بر گوگل ، نت فلیکس ، اپل ، آمازون، ای بی ، میکروسافت، ارث لینک و یاهو بیشتر است.
ادامه مطلب...