نوشته شده در تاريخ یک شنبه 29 دی 1392برچسب:, توسط valeh |

"خسرو" (اشک بیست و چهارم) فرمانروای ایران پس از آنکه توسط مجلس مهستان به پادشاهی دودمان اشکانیان ایران انتخاب شد .
شنید عده ایی از رایزنان دربار به شاهزادگان " اُمیت " و " روژوه " ، فرزندان "پاکور" پادشاه پیشین ایرانزمین نهیب می زنند که پادشاهی از آن شماست و نه عمویتان خسرو!
هر دو برادر با این سخنان سرافکنده و سرشکسته می شدند ، بیشتر روزها در انزوا و تنها بودند .
پادشاه ایران ماجرای این دو را شنید از این روی امیت و روژوه را فراخواند و به آنها گفت : ریش سفیدان و خردمندان ایران مرا به فرمانروایی برگزیده اند اما باز هم برای من ارزش برادرم پاکور که اکنون در بین ما نیست و شما فرزندان او، بسیار مهمتر از این عنوان است . حال اگر هر دو شما به این نتیجه رسیده اید که بهتر است من در این موقعیت نباشم نامه ایی برای مجلس مهستان می نویسم و از آنها خواهم خواست این عنوان را به کس دیگری بدهند ، شاید انتخاب آنها شما باشید .
فرمانروا ، پسران پادشاه پیشین را تنها گذاشت تا فکر کنند . وقتی برگشت دید در مقابل تخت پادشاهی دو تاج شاهزادگی پسران پاکور است و این بدان معنا بود که آنها به شرایط جدید تن داده و نظر مجلس مهستان را پذیرفته اند و دیگر سهمی از قدرت برای خود قائل نیستند .
پاکور دستور داد تاج ها را به آنها برگردانند و از آنها خواست در کشورداری تنهایش نگذارند . و به آنها گفت قوی باشند و به سخن بدخواهان توجه نکنند و خود باشند یک اشکانی نجیب زاده ، اندیشمند کشورمان ارد بزرگ می گوید : آدم خودساخته ، بازیچه بادهایی که به هر سو روانند نمی گردد . و اینچنین بود که در طی 19 سال پادشاهی خسرو پادشاه اشکانی ، این دو برادر یاور او و افسرانی شجاع برای کشورمان ایران بودند .
دو نام "امیت" و "روژوه" که ریشه از زبان پهلوی باستان دارند امروز "امید" و "روزبه" خوانده می شوند ..

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 29 دی 1392برچسب:, توسط valeh |

بروري اسكناس 20 سوموني (به كلمه بيست بر روي پول و تصویر ابن سينا) توجه كنيد:

فقط يادمان باشد چند سال ديگر نگوييم چرا ابن سينا را در دنيا تاجيك ميدانند
اين هم اسكناس 10 سوموني با عكس شيخ علي همدوني

اين متن هم از سايت كشور تاجيكستان است كه ذيلا آورده ام كه در آن فردوسي و عمر خيام و ابن سينا و.. را تاجيك ميداند.

The first Tajik state emerged in 892, providing independence from the
Arab Khalif. The development which began in the Samonid epoch, was
characterized by the restoration and fortification of war-ravaged cities and
greater attention to culture, art and architecture. Samanid state brought
to the world the most famous scientists and philosophers - Abu Ali ibn-Sina
( known in the west as Avicenna), Tajiks also venerate Firdausi, a poet and
composer of the Shah-nameh( Book of Kings), the Persian national epic, and
Omar Khayyam. In 1999 Tajikistan is going to celebrate 1100 anniversary of
the first Tajik State and we invite everyone to participate in this
tremendous event.

براي اطمينان به سايت زير مراجعه كنيد:
http://www.banknotes..com/tj.htm

 

.: سوال:
چرا بعد از فتح خرمشهر كه به ايران پيشنهاد اتمام جنگ شد، جنگ همان طور ادامه يافت و چرا شعار رزمندگان ما اين بود كه جنگ جنگ تا كربلا و آيا اين تجاوز به كشورى ديگر محسوب نمى
‏شود؟
 

.: پاسخ:
جنگ تحمیلی زمانی شروع شد که ایران اسلامی به دلیل وقوع انقلاب، حوادث و مشکلات داخلی و بین المللی، به هیچ وجه آماده درگیر شدن در یک جنگ گسترده نبود . در این صورت تنها راه منطقی، دفاع با قدرت علیه متجاوز و بیرون راندن و تنبیه آنان و حصول اطمینان از عدم تجاوز دیگر بود . این مبنای استراتژی ایران در طول جنگ تحمیلی بود و با وجود هزینه های زیاد جنگ، تا آخرین روز تعقیب می شد .

درباره به طول انجامیدن جنگ، دو سؤال مطرح می شود:
1. آیا امکان نداشت جنگ تحمیلی، در مدت زمان کوتاه تری خاتمه یابد؟ به عبارت دیگر در بعضی از زمان ها که موازنه نظامی و سیاسی به نفع ایران بود، چرا دولت ایران اقدام به پایان دادن جنگ نکرد؟
2 . چه مؤلفه های جدیدی در پایان هشتمین سال جنگ وارد معادلات سیاسی و نظامی شد که منجر به آتش بس رسمی شد؟

گفتنی است که از دیدگاه کارشناسان و صاحب نظران، تنها مقطعی که می توانست جنگ به پایان برسد، بعد از فتح خرمشهر بود; اما به دلایل ذیل این امر محقق نشد و جنگ تا سال 1367ش . (زمان پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت) ادامه یافت .



ادامه مطلب...

.: سوال:
چرا بعد از فتح خرمشهر كه به ايران پيشنهاد اتمام جنگ شد، جنگ همان طور ادامه يافت و چرا شعار رزمندگان ما اين بود كه جنگ جنگ تا كربلا و آيا اين تجاوز به كشورى ديگر محسوب نمى
‏شود؟
 

.: پاسخ:
جنگ تحمیلی زمانی شروع شد که ایران اسلامی به دلیل وقوع انقلاب، حوادث و مشکلات داخلی و بین المللی، به هیچ وجه آماده درگیر شدن در یک جنگ گسترده نبود . در این صورت تنها راه منطقی، دفاع با قدرت علیه متجاوز و بیرون راندن و تنبیه آنان و حصول اطمینان از عدم تجاوز دیگر بود . این مبنای استراتژی ایران در طول جنگ تحمیلی بود و با وجود هزینه های زیاد جنگ، تا آخرین روز تعقیب می شد .

درباره به طول انجامیدن جنگ، دو سؤال مطرح می شود:
1. آیا امکان نداشت جنگ تحمیلی، در مدت زمان کوتاه تری خاتمه یابد؟ به عبارت دیگر در بعضی از زمان ها که موازنه نظامی و سیاسی به نفع ایران بود، چرا دولت ایران اقدام به پایان دادن جنگ نکرد؟
2 . چه مؤلفه های جدیدی در پایان هشتمین سال جنگ وارد معادلات سیاسی و نظامی شد که منجر به آتش بس رسمی شد؟

گفتنی است که از دیدگاه کارشناسان و صاحب نظران، تنها مقطعی که می توانست جنگ به پایان برسد، بعد از فتح خرمشهر بود; اما به دلایل ذیل این امر محقق نشد و جنگ تا سال 1367ش . (زمان پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت) ادامه یافت .

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 29 دی 1392برچسب:, توسط valeh |

سال 525 پیش از میلاد، سه سال پیش از غروب خورشید زندگی کورش هخامنشی پادشاه و فرمانروای ایران (ماد، پارس و پارت) و ملل تابعه در جشن مهرگان میزبان ریش سفیدان و بزرگان سراسر پهنه ایران زمین بود بزم باشکوهی که رایزنان و نمایندگان دیگر ملل شگفت زده از آن همه شکوه بودند . فرستاده ویژه اخموس (فرمانروا و فرعون مصر) دو دختر زیبا روی مصری با هدایایی دیگر پیشکش فرمانروای ایران نموده و شروع به ستایش دودمان هخامنشیان نموده و زیرکانه از دودمان ماد و مردم پارت، به تحقیر یاد کرد.
فرمانروای ایران گفت: من فرزند ماد، پارت و پارسم این یعنی ایران . آنگاه از سران ماد و پارت، که هر دو از کهنسالان بودند خواست آن دو دختر مصری را به عقد پسران جوان خویش در آورند . در طول سرگذشت دودمانهای تاریخی ایران، هیچ کجا ندیده ام یکی از این سه تبار ایرانی خود را قیوم دیگر تبارها و یا بی نیاز از آنها بداند. فرمانروایان ایران دیاکو (نخستین فرمانروای ایران - ماد)، کورش (فرمانروای ایران - پارس)، ارشک (فرمانروای ایران - پارت) نماد سه تبار جاویدان ایران هستند و پایه و ریشه چنین همبستگی جاودانه ایی، و از این روست که شکوهمندترین تاریخ دوران باستان از آن ایرانیان بوده است و همان گونه که ارد بزرگ برجسته ترین متفکر حال حاضر کشورمان می گوید : رویش نخستین تمدن باشکوه جهان، از گره خوردن سه تبار ایرانی ماد، پارس و پارت سرچشمه گرفته است .
در مورد فرعون مصر اخموش هم بگویم او را کمبوجیه فرزند بزرگ کورش هخامنشی از تخت به زیر کشید و به فرمانروایی ستمگر او پایان داد . سرنگونی اخموش دوره نوینی از آزاد زیستی و پایان برده داری را در آن سرزمین به ارمغان آورد . مورخین مصر و یونان تا توانسته اند از کمبوجیه به بدی یاد کرده اند که این خود گویای فرهمندی و پاکی کمبوجیه ایرانی است . کمبوجیه ایی که اسکندر تا پایان عمر می خواست همچون او باشد .

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 29 دی 1392برچسب:, توسط valeh |

23 سپتامبر سال 542 ميلادي و در زمان پادشاهي خسرو انوشيروان، ارتش ايران شهر بندري سوخامي (تسوخامي) در آبخاريا را از روميان پس گرفت. رومي ها كه نام اين شهر (پايتخت كنوني آبخازيا) را به سباستوپوليس تغيير داده بودند پيش از عقب نشيني از شهر، بسياري از ساختمانها و ازجمله ارگ شهر را ويران ساخته بودند. ارگ ويران شده شهر كه بعدا براثر پيشروي دريا به زير آب فرو رفته است اخيرا توسط باستانشناسان شناسايي شده است. دولت ايران پس از اخراج روميان، به جاي مرمت عمارات خراب شده و در معرض خطر توفان دريايي، محله هاي تازه اي ساخت و بر شهر اضافه كرد. از جمعيت فعلي اين شهر كمتر از پنج درصدشان گرجي هستند و مابقي آبخيزستاني، روس، ارمني و .... ارتش ايران مركب از هنگهاي سوار زرهپوش (سربازان داراي روپوش فلزي و كلاه خود آهني) در اين عمليات روميان را از بندر باطوم (پترا) نيز بيرون راندند بگونه اي كه ديگر، رومي در قفقاز باقي نماند. برخي از مورخان رومي ادعا كرده اند كه به علت شيوع بيماري در نظاميان رومي بود كه پوليزاريوس به آنان دستور عقب نشيني داده بود. اين دومين نبرد ايران و روم در قفقاز در عصر خسرو انوشيروان بود و سرانجام روميان مجبور به پرداخت غرامت (طلا) شدند تا صلح برقرار شود. سوخامي تا صد سال پس از برافتادن دولت ساساني ايران به دست بازماندگان يك حكمران ايراني منصوب از جانب آنان دودمان اداره مي شد و در سال 736 به تصرف يك لشكر عرب درآمد.

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, توسط valeh |

به نوشته روزشمارتاريخ جهان، امير اسماعيل ساماني در ماه مه سال 900 ميلادي در شهر بخارا به خواست سران لشكرش كه اصرار داشتند به بغداد حمله كنند و به خلافت عباسيان پايان دهند پاسخ رد داد. شاه ساماني براي توجيه پاسخ خود، در يك اجتماع عمومي (اصطلاحا: بارعام) گفت كه بزرگترين برنامه ما بايد احياء زبان فارسي و فرهنگ نياكان باشد نه وسعت بخشيدن به قلمرو. اگر پيش از رسيدن به اين هدف كه واجب محض است، دست به لشكركشي به نقاط دوردست زنيم از هدف اصلي (احياء فرهنگ ملي) دور خواهيم شد. به علاوه ما با حمله نظامي به بغداد، دشمنان تازه براي خود خواهيم ساخت كه فعلا و در آغاز كار، به مصلحت ما نيست.

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, توسط valeh |

رایزن نخست آژی دهاگ ( آستیاگ ) آخرین فرمانروای دودمان مادها و پدر بزرگ کورش بزرگ در صبح روز جشن مهرگان سال 540 پیش از میلاد به فرمانروای ایران گفت بهتر آنست گزارشی از کارکردهای دربار ایران به بزرگان و ریش سفیدان مردم داده شود . آژی دهاگ گفت ماه پیش هم همین حرف را زدی و من مواردی را گفتم اما آنچه از یاد برده ایی این است که مردم از من گزارش نمی خواهند آن ها کارهای ما را باید به چشم خویش و در شهرها و روستاها ببینند نه آنکه سخنرانی های ما را بشنوند و کاری نبینند. این سخن آژی دهاگ همانند این سخن ارد بزرگ اندیشمند والامرتبه ایران که می گوید : مردم به دنبال گزارش روزانه فرمانروایان نیستند! آنان دگرگونی و بهروزی زندگی خویش را خواستارند!!
تاریخ مردان پر مدعای کم کار بسیار داشته است و مردان اهل کار که سبب دگرگونی شده اند بسیار اندک .

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 18 آذر 1392برچسب:, توسط valeh |

موضوع عکس: غلامرضا تختی روبروی شاه ایستاده. سران کشوری و لشکری و امرای ارتش هم دور تا دور ایستاده اند. تختی در مقابل دیدگاه شاه، بازوبند پهلوانی کشتی ایران را کسب کرده. او حالا باید سرش را خم کند تا شاه، مدال را دور گردنش بیاندازد. اما نمی کند! شاه هم به روی خودش نمی آورد و دست هایش را بالاتر می برد و مدال را تقدیم می کند به مردی که هیچ گاه، سر خم نکرد.

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 18 آذر 1392برچسب:, توسط valeh |
 

James Outram

نهم دسامبر سال 1856 نيروهاي تفنگدار انگليسي پاي به بندر بوشهر گذاردند. ورود آنان به بوشهر پس از گلوله باران شدن اين بندر قديمي ايران توسط ناوگان اعزامي انگلستان صورت گرفته بود. بوشهر روزها گلوله باران مي شد. با وجود پياده شدن تفنگداران انگليسي در ساحل بوشهر، مقاومت مردم معمولي در كوچه ها و خانه ها ادامه داشت. دولت انگلستان اول نوامبر (39 روز پيش از آن) به دولت ايران اعلان جنگ داده بود. اين اعلان جنگ درپي بي اعتنايي تهران به اخطارهاي انگلستان كه نيروهاي نظامي خود را از هرات و غرب افغانستان خارج سازد صادر شده بود. مقامات تهران به سفارت انگلستان در تهران اشاره كرده بودند كه نبايد انتظار داشت كه اصلي ترين منطقه وطن را ترك گويند. دولت انگلستان جرات لشكركشي به هرات از راه زمين و جنگ با ايران در آن منطقه را نداشت. جنگ انگلستان با ايران بر سر هرات تا چهارم آوريل سال 1857 (به مدت 17 ماه) ادامه داشت و طبق قرارداد پاريس به پايان رسيد. اين قرارداد دست ايران را براي لشكركشي به منطقه هرات (اگر از اين ناحيت احساس خطر كند) بازگذارده است.
    فرمانده ناوگان اعزامي انگلستان به بوشهر، با توجه به مقاومت مردم محل و اطلاع از سنگربندي آنان در تنگستان و مناطق كوهستاني، از لندن تقاضاي اعزام نيروي زميني كرد كه ژنرال «جيمز اوت رام James Outram» مستقر درهند با چند واحد سوار و پياده به بوشهر اعزام شد. واحدهاي ژنرال اوت رام در خوشاب و گردنه هاي فارس از مردم محلي با اين كه دولت مركزي نيروي كمكي نفرستاده بود آسيب فراوان ديدند و به بوشهر بازگشتند. ژنرال اوت رام كه در عين حال يك اميرزاده انگليسي بود تصميم گرفت كه به جاي فارس، نيروهاي خود را به خارك و خرمشهر بفرستد و از كوههاي ايران دوري گزيند. نيروهاي او به فرماندهي سرتيپ هيولاك خرمشهر و اهواز را كه كوه و كمر نداشتند تصرف كردند و دولت تهران مجبور به سازش شد. درهمان زمان هندي ها در وطن خود برضد انگليسي ها دست به شورش مسلحانه زده بودند و دولت انگلستان براي سركوب كردن شورش، به نيروهاي اعزامي به ايران نياز داشت ولي بي اطلاعي تهران از آن شورش و يا دست كم گرفتن آن بود كه با سازش موافقت كرد. با اين سازش، ايرانيان و هندي ها هر دو زيان فراوان ديدند. اگر ايران براي مدتي ديگر مقاومت كرده بود هندي ها انگليسي ها از وطن بيرون مي كردند و در ايران نيز شكست مي خوردند. يك نقاش انگليسي تصوير يكطرفه زير را از صحنه جنگ خوشاب ترسيم كرده است كه تنها سواره نظام انگليسي را در حال حمله به ايرانيان نشان مي دهد!!.
    بوشهر امروز كه نادرشاه افشار در سال 1736 آن را پايگاه ناوگان ده هزارنفري ايران اعلام كرد و به نادريه تغيير نام داد تا از آنجا استعمارگران اروپايي را از آسيا و شرق آفريقا بيرون اندازد در هشت كيلومتري شمال بوشهر باستاني قرار گرفته است كه آثار آن باقي است. بوشهر باستان «ليان» نام داشت كه مورخان يوناني قرون قديم، در تاليفات خود آن را «مزامبريا Mezambria» نوشته و درباره موقع دريايي آن قلمفرسايي كرده اند. پرتغالي ها در سال 1506 وارد بوشهر شده بودند كه شاه عباس بيرونشان كرد. كريم خان زند در سال 1763 بوشهر را مركز تجارت خارجي ايران اعلام داشت و در آنجا به خارجيان اجازه بازكردن مركز تجاري داد كه دكتر مصدق در زمان حكومت خود اقدام كريم خان را مورد توجه قرارداد و بوشهر را بندر آزاد ايران اعلام داشت. شهرت امروز بوشهر كه مركز استاني به همين نام است عمدتا به خاطر تاسيسات برق اتمي آن است.
   

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 7 آذر 1392برچسب:, توسط valeh |

چند واحد مسلح عرب كه مامور جلوگيري از بازگشت پيروز ساساني (پسر يزدگرد سوم) از چين به ايران شده بودند ششم ژانويه سال 663 ميلادي در سر راه خود، شهر بلخ يكي از چهار شهر بزرگ خراسان را تصرف كردند (مركز همان ساتراپي ايران كه يونانيان، «باكتريانا» نوشته اند).
    «پيروز ساساني» به خواست پدرش يزدگرد سوم (كه در سال 651 ميلادي در مرو كشته شد)، براي جلب كمك نظامي تايزونگ، امپراتور چين از دودمان تانگ، از طريق كوههاي پامير (تاجيكستان امروز) به «چانگ آن» پايتخت آن زمان چين رفته بود كه در ايالت شيان واقع بود و بزرگترين شهر جهان بشمار مي آمد. چين كه در شمال شرقي فرارود (مرز امروز چين با تاجيكستان و افغانستان) با امپراتوري ايران همسايه بود همواره با ايرانيان مناسبات حسنه داشته است. «تايزونگ» پيش از رسيدن «پيروز ساساني» به «چانگ آن» درگذشته بود و پسرش «گائوزونگ» امپراتور تازه و سومين رئيس كشور چين از دودمان تانگ به پيروز مقام درباري داد، احترام بسيار كرد و در سال662 او را با يكي از ژنرالهاي خود به نام «پي شينگ جيان» با لشكري كامل روانه ايران كرد. «پيروز ساساني» پيشنهاد كرده بود كه اين لشكر تا سيستان (شهر زرنگ = زرنج و مركز ايالت نيمروز افغانستان امروز) با او باشد زيرا كه اطمينان دارد، ايرانيان پس از شنيدن خبر بازگشت وي، دسته هاي مقاومت تشكيل مي دهند و به ياري اش مي شتابند. ژنرال «پي» تنها تا شهر باستاني سغديانا (تاجيكها) به نام بالا سگون ( امروزه: توك ماك = توقماق واقع در قرقيزستان) با «پيروز» همراه بود و در اينجا دست به بهانه آوردن و تعلل زد و پيروز ساساني پس از نوميد شدن از حمايت نظاميان چيني، تنها با ايرانياني كه با وي بودند به منتهي اليه شمال شرقي ايران (سرزميني كه امروز تاجيكستان و شمالشرقي افغانستان را تشكيل مي دهد) بازگشته و دست به جمع آوري نيرو براي جنگ با اعراب زده بود و مردم هرات (بزرگترين شهر خراسان آن زمان) با شنيدن خبر بازگشت پيروز، بر ضد حكمران عرب شورش كرده و باعث نگراني اعراب حاكم بر ايران شده بودند كه چند واحد عرب را مامور متوقف ساختن «پيروز» و عقب زدن او به چين كرده بودند كه اين يگانها بلخ را تصرف كردند.



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 7 آذر 1392برچسب:, توسط valeh |

آخرین پادشاه ماد ، ایشتوویگو (به یونانی آستیاگ) بود. وی از ۵۸۵ تا ۵۵۰ پیش از میلاد حکومت کرد . روزی که با آرینیس (خواهر کرزوس، آخرین پادشاه کشور لیدیه) ازدواج کرد ، بزرگان ایران هدایای بسیاری برای آنها آوردند در میان همه هدایا ، هدیه هارپاگ (یکی از اشراف زادگان ماد ) بیشتر از همه خود نمایی می کرد تاج طلایی با سه رشته زنجیر بسیار زیبا که دو رشته تا روی شانه ها و زنجیره سوم که در پشت سر بود تا روی زمین بلندا داشت . آرینیس به همسرش گفت حتما کسی که این هدیه را به ما داده بسیار شما را دوست می دارد .
ایشتوویگو خندید و گفت پدرم هووخشتره همیشه به من هشدار می داد و می گفت : خائنین هدیه های بزرگتری برایت خواهند آورد .
آرینیس گفت چطور می توانید دشمنی در دربار داشته باشید ؟!
همسرش دستی بر رشته طلایی تاج آرینیس کشید و گفت در دربار بیشتر از بیرونش دشمن دارم ...
ارد بزرگ می گوید : ( دشمن ابزار نابود ساختن آدمی را ، در درون سرای او جست و جو می کند ) . گفته می شود پس از قیام کوروش هخامنشی که فرزند ماندانا دختر ایشتوویگو بود ، هارپاگ در دربار سر به شورش برداشته و همانگونه که امپراتور ایران پیش تر گفته بود دشمنی نهان خویش را هویدا کرد .

یادآوری :
ایشتوویگو : این نام ریشه ایرانی دارد و به معنای نیزه‌گَردان است .

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 7 آذر 1392برچسب:, توسط valeh |

سي ام دسامبر سال 1120 ميلادي فريدون شاه شروانشاه ( شاه منطقه اي در قفقاز جنوبي كه استالين آن را جمهوري آذربايجان نام نهاد) در جنگ با گرجستاني ها كشته شد و پسرش منوچهر برجاي او نشست. این خاندان كه از سوي دولت ساسانيان به حكومت قفقاز جنوبي منصوب شده بودند پس از فروپاشی امپراتوری ساسانی ایران، با حفظ زبان پارسی و دین زرتشتی به حکومت خود بر آن منطقه (از قرن سوم میلادی ـ دوران اردشیر پاپکان تا سال 1538) ادامه داده بودند که مورخان از آنان به عنوان دودمان شروانشاهيان (شیروانشاهیان) یادکرده اند. این دودمان اواخر قرن هفتم ميلادي هنگامی که قلمرو خودرا معرض حمله یک فرمانده نظامی عرب دید با او سازش کرد و به همینگونه قرنها بعد با مغول و تیموریان، ولی دربرابر حملات شيخ جنید و شيخ حیدر پدر بزرگ و پدر شاه اسماعیل صفوی مقاومت کرد که هر دو در جنگ کشته شدند. شاه اسماعیل در سال 1501 به انتقام خون پدر بزرگ و پدر، باکو پایتخت شروانشاهان را تصرف و کاخ و گورستان سلطنتی آنجارا ویران ساخت. شاه طهماسب پسر شاه اسماعیل بود که دودمان شروانشاهیان را در سال 1538 برانداخت و برادر خود القاص میرزا را بر جای آنان نشاند. خاقانی و نظامی از شعرای معروف دوران شروانشاهیان هستند. پایتخت شروانشاهیان نخست شماخی بود که آن را به باکو منتقل کرده بودند.

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 7 آذر 1392برچسب:, توسط valeh |

کمبوجیه پسر بزرگ کوروش هخامنشی مردی شجاع و بی نهایت زیبا و قوی پنجه بود. پس از مرگ پدر به قصد آرام کردن غرب امپراتوری ایران که همواره دچار حمله یاغیان و شورشیان بود عازم مصر و آفریقا شد در سال ۵۲۱ (پیش از میلاد) گئومات مغ از اعتماد برادر کمبوجیه سوء استفاده نموده و بردیا را مسموم ساخته و او را از پای در آورد. در این زمان کمبوجیه مصر را فتح نموده و در سرحدات آفریقا (شمال تونس و لیبی امروزی) می تاخت. گئومات برخی از جنایت پیشگان را اجیر کرده و به جان رییش سفیدان و بزرگان ایران افتاده و آنها را با ترفندهای گوناگون از پای در می آورد. یکی از رییش سفیدان که به راز گئومات پی برده بود به پسر بزرگ خویش جریان را گفت و از او خواست خودش را به سپاه ایرانزمین برساند و توطئه گئومات را بر ملا سازد و از پسر خواست زود عازم این سفر طولانی شود و گفت حتما دیر یا زود گئومات به سراغ من هم خواهند آمد چون آنها به رسم یونانیان ، وجود بزرگان عشایر را تحمل نمی کنند تا بدین گونه همه مردم را به زیر یوغ خویش کشند. به قول اندیشمند کشورمان ارد بزرگ : نخستین گام بهره کشان کشورها ، ابتدا نابودی بزرگان و ریش سفیدان است و سپس تاراج دارایی آنها. پسر آن ریش سفید شب روز تاخت و اسبهای بسیاری در این سفر از پای در آمدند تا خودش را به صحرای خشک سینا رسانید در بین راه گرفتار یاغیان و دزدان شد و گریخت هر چند سه تیر زهرآگین بر دست و پشتش فرود آمد در سیاهی شب به پشت دروازه خاوری مصر رسیده بود با خون خود بر دروازه شهر نوشت (( بردیا کشته شده است )) کمبوجیه چون خبر مرگ برادر را شنید به سوی پایتخت تاخت بدبختانه در نزدیکی دمشق با مکر و سم     دیو سیرتان از پای درآمد.
یونانیان به رهبری تاریخ نویسانی همچون هردوت بسیار کوشیدند کمبوجیه را نفی و بد جلوه دهند حتی به دروغ گفتند او با خواهر خویش ازدواج نموده و حتی او را کشته است بسیاری از دروغ های دیگر تا بدین گونه ایرانیان را از داشتن جوانی رشید و فرهمند تر از اسکندر محروم سازند. و شوربختانه هنوز هم بسیاری این تهمت ها را نقل قول می کنند همانند تهمت قتل سورنا به دست ارد اشکانی ، که اینها همه دروغ است و دلیل این تاریخ سازی های یونانیان و رومیها ، نابود کردن اسطوره های عزت و سربلندی تاریخ ایران است. اسکندر مقدونی در روزهای آخر عمر خویش می گوید : آرزو داشتم همچون کمبوجیه در جوانی جهانگشایی کنم اما سرزمینی که من فتح کردم یک ساتراپ (ایالت) کمبوجیه هم نشد.
یونانیان و رومیها از هر پادشاه ایرانی ضربه مهلک تری خورده اند برایش جنایت نویسی !های بیشتری کرده اند همانند کمبوجیه ، خشایارشاه ، ارد دوم و...

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:, توسط valeh |

ویشکا از جنگاوران زن ایرانزمین در دودمان اشکانیان است ، که به خاطر نشان دادن لیاقت در زمان ارد دوم به درجات بالای ارتش دست یافته بود. به همسرش سورنا گفت با کناره گیری سرورمان ارد (دوم) از پادشاهی ، شما هم از ارتش کناره گرفته اید مارک آنتوان (یکی از سه زمامدار حکومت سه نفره امپراتوری روم و حکمران مصر) قصد حمله به کیان امپراتوری ایرانزمین را دارد و شما رومیان را قبلا در "حران" شکست داده اید . سورنا پاسخ داد پس از کناره گیری ارد پادشاه کشورمان و روی کار آمدن فرهاد (چهارم) دیگر دستم به شمشیر نمی رود هر کاری را ، شوقی لازم است و این شوق دیگر در من نیست . ویشکا گفت چه شوقی مهمتر از حفظ خاک کشورمان .
سورنا گفت دو طرف شمشیربُرنده است اما شمشیر من تنها یک لبه دارد لبه دیگر آن پادشاهی است که از حکمرانی چشم فرو بسته ، شمشیر من هم دیگر شمشیر نیست ، اما تو می توانی همچون گذشته برای کشورمان در ارتش باقی بمانی . ویشکا ، فرهاد چهارم را در جنگ با قیصر روم مارک آنتوان یاری داد و پس از شکست خفت بار رومیان که به شانزده هزار کشته منجر شد و رومیان به شمال دریای سیاه (حدود اکراین امروزی ) فراری شدند ویشکا نیز از ارتش کنارگیری گرفت .
ارد بزرگ می گوید : ( ستایش گران میهن ، زنان و مردان آزاده اند ). ویشکا و سورنا نماد چنین آزادگانی هستند .
اوج شکوه اشکانیان همزمان با پادشاهی ارد دوم بود، همان کسی که افسران خویش را آنگونه عزیز می داشت که فرزندانش هستند .

نوشته شده در تاريخ شنبه 25 آبان 1392برچسب:, توسط valeh |

اردوان پنجم (اشک بیست و نهم) بیست و هشتمین و آخرین شاه ایرانزمین از دودمان اشکانی است.
در سال 217 میلادی "کاراکالا" (قیصر امپراتوری روم) سفیری به ایران فرستاد و دختر پادشاه کشورمان را برای خود خواستگاری کرد.
اردوان پادشاهی نرم خو و خواستار صلح بود و به این خاطر، این ازدواج را مایه دوستی دو ملت دید لذا این درخواست را پذیرفت.
روزی که قرار بود قیصر روم به پایتخت ایران بیاید "آسیمن" دختر اردوان در دلش آشوب و دلهره غوغا می کرد و تنش می لرزید چون خبر رسید قیصر روم در نزدیکی پایتخت است پادشاه و بزرگان خواستند به استقبال قیصر از شهر خارج شوند ابتدا پادشاه خواست آسیمن را نیز با خود ببرد اما وقتی حال او را آنگونه دید منصرف شد.
قیصر روم کاراکالا خصلت واقعی غربی ها را به خوبی دارا بود او با لشکری عظیم ناگهان بر سر بزرگان و ریش سفیدان ایرانی هجوم آورد و همه را از دم تیغ گذرانید خوشبختانه پادشاه ایران توسط جان برکفانش از این مهلکه جان سالم بدر برد.
اردوان پنجم نباید به دشمن خویش اعتماد می نمود و به قول ارد بزرگ : دشمن ! دشمن است، فریب زبان چرب دشمن را مخور.
روز بعد اردوان به سپه سالارانش گفت : پیش از چیدن سیب های سرخ از باغ های میهن، سر قیصر روم را خواهم چید !
چند روزی گذشت امپراتور ایران در حال جمع کردن سپاه عظیمی بود، که "افروز" ( یکی از نجبای پارت ) اجازه دیدار خواست.
افروز در مقابل پادشاه ایران سبدی که مخصوص چیدن سیب است گذاشت. چون نگهبانان بسته پارچه ایی داخل آن را برداشتند با حیرت سر کاراکالا قیصر و امپراتور روم را دیدند.
افروز گفت این سیب پوسیده را از نزدیکی شهر "حران" چیدم.
چندی بعد، هنگامی که زمان چیدن سیب های سرخ فرا رسیده بود، افروز بر پشت خویش سبد بزرگ حمل سیب را بسته بود و همسرش آسیمن سیب ها را با ظرافت می چید و در آن می نهاد !
آری افروز داماد امپراتور ایرانزمین اردوان پنجم شده بود...

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 18 مهر 1392برچسب:, توسط valeh |

این کامل ترین تصویری است که بشر تا حال حاضر از جهان هستی به دست آورده است. حاصل ۱۰ سال جمع آوری اطلاعات یک تصویر سه بعدی است که شامل ۴۳ هزار کهکشان است و تا ۳۸۰ میلیون سال نوری گسترش دارد. ‏
‏جهت گیری سه بعدی کهکشان ها و اجرام آسمانی نیز در این نقشه مشخص شده بنابراین با اطلاعات خام موجود می توانید یک نسخه سه بعدی از جهان را هم تولید کنید. هر چند شاید نقشه ده سال دیگر چندین برابر شده باشد. چرا که احتمالا هنوز اطلاعات ما از جهان هستی بسیار ناکامل است. اما فعلا تا ۴۳ هزار کهکشان بعدی را بلدیم! ‏
‏اگر می خواهید بدانید ما کجا هستیم باید بدانید که کهکشان راه شیری تقریبا یک نقطه کوچک در وسط های نقشه محسوب میشود. فکر منظومه شمسی را هم نکنید چون که خیلی کوچک تر از آن است که در این تصویر قابل دیدن باشد!

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 9 مهر 1392برچسب:, توسط valeh |

در این دنیا مکان های زیادی وجود دارند که به دلایل مختلفی خطرناک هستند.

در این نوشتار سعی داریم تا شما را با 6 مکان بسیار خطرناک در جهان آشنا کنیم.



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 9 مهر 1392برچسب:, توسط valeh |

این منطقه به قطر 30 کیلومتر بسیار جالب و دیدنی در جنوب غربی بیابان صحرا واقع

شده است که از فضا قابل مشاهده است. ابتدا تصور می شد که در اثر برخورد شهاب

سنگ بوجود آمده باشد اما زمین شناسان به این نتیجه رسیده اند که در اثر بالا آمدن

آب و فرسایش شکل گرفته است اما هنوز شکل مارپیچی آن مرموز است.

عکس ها در ادامه مطلب



ادامه مطلب...

صفحه قبل 1 ... 7 8 9 10 11 ... 13 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.